بابک رحیمیان/
سال گذشته که عدهای از کارکنان پسماند و سازمان عمران شهرداری آبادان به دلیل پرداخت نشدن چهار ماه حقوق و مزایا مسیر ورودی ساختمان مرکزی شهرداری آبادان را با یک دستگاه «لودر» مسدود کردند برایم این پرسش طرح شد که مگر با بیل لودر هم میتوان مشکلات را از پیش رو برداشت؟!
با اینکه کنجکاو نبودم تا پاسخ این پرسش را بیابم اما حادثه روز دوشنبه دهم اردیبهشتماه در شهرستان کوهدشت موجب شد تا باری دیگر به استفاده از لودر بهعنوان ابزار گفتمان و برداشت مشکلات فکر کنم و نقش این غول خیابانی را در گفتمان جدی بگیرم.
من بنا بر جایگاهم حق داوری در قبال اقدام شهرداری کوهدشت که با لودر خیابان را بر روی خودروهای پلیس مسدود کرد تا از اعمال قانون خودداری کند، ندارم، اما بیاختیار این بیت از غزل حافظ شیرازی در ذهنم تداعی شد که:
شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
هرچند تجسم بیل یک لودر با آن تیغههای فولادی و چهرهای زمخت اذهان مخاطبان را مکدر میکند، اما تا چند سال پیش هر وقت اسمش به میان میآمد بیاختیار در ذهن همه ما تنها یک واژه معنوی و آنهم «سنگرسازان بیسنگر» را تداعی میکرد.
آنهایی که هنوز اسکناسهای 20 تومانی عیدی و قدیم مادربزرگ را در میانه قرآن به یادگار نگه داشتهاند به یاد میآورند که تراکتور و لودر در سالهای ابتدایی انقلاب ابزار خدمت و پلاک جهاد سازندگی بود.
قبل از اینکه تلفن همراه اختراع شود و پای خودروهای پابلند به ادارات دولتی باز شود و به مرکب برخی مسئولان بدل شود یکی از سلفیهای افتخارآفرین آن روزها تصویر قابگرفته پشت فرمان همین لودرهای زرد با اورکتهای خاکی و عینکهای درشت بود که بوی جهاد میداد.
رانندگی با لودر در جبههها برای خودش کلی قداست داشت و سکوی پرواز بسیاری از مجاهدان راه خدا در زمان جنگ و البته تعداد اندکی نیز پس از جنگ بود.
آنقدر برای ساخت یک خاکریز رانندگانش هدف تکتیراندازهای بعثی قرار گرفته و قربانی میشدند که کسی بدون داشتن وضو اجازه در دست گرفتن فرمان لودر را به خود نمیداد.
لودرهای آن روز وقتی پنجههای فولادیاش را به سمت آسمان بلند میکرد سایهسار رزمندگان در نماز جماعت بود و وقتی دست بر زمین میگذاشت مقدمات لاکچریترین تفریح دنیا را فراهم میکرد.
خدا رحمت کند شهید علی رحمانی را که وقتی لودرش خراب میشد بیل آن را تا لبه آب میکرد تا در گرمای 50 درجه هویزه آب درون آن به جوش بیاید تا شبها بچهها از آن بهعنوان جکوزی برای استحمام استفاده کنند.
خاطرات لودرهای دیروز را فقط از جوانهای همان روز و در کنار اروند باید پرسوجو کرد.
اگر جدا از خبر باردار شدن سلبریتیها، آخرین اکشن تولیدی هالیوود و آخرین مد لباس مطلبی در لابهلای این هیاهو پیرامون عملیات کربلای 5 در فضای مجازی پیدا بکنید برایتان مسجل میشود که در این عملیات قبل از حمله توپ و تانک و نفربرها؛ این لودرهای گردان پشتیبانی و مهندسی جنگ بودند که به دل میدان میزدند و دل دشمن را میشکافتند تا سنگری برای سایر تجهیزات جنگی مهیا کرده و یا راهی برای تردد آنها فراهم کنند.
نتیجهای نمیگیرم و موعظهای ندارم اما برایم جای این پرسش باقی است که چه شد بهجای گفتمان فرهنگی برای حل مشکلات امروز از بیل لودر بهره میگیریم؟
به قول حافظ: دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما